تنهایی...

روزگارت را سیاه کرده اند،آن وقت می گویند شب است!...

خنده دار نیست؟....

اینجا تا پیراهنت را سیاه نبینند

باور نمی کنند چیزی را از دست داداه ای...

نوشته شده در یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:,ساعت 11:34 توسط علی

خدایا بابت آن روز که سرت داد کشیدم

متاسفم من عصبانی بودم

برای انسانی که تو میگفتی ارزشش را نداشت

و من پا فشاری می کردم.....

خدایا خیلی خسته ام....

کمکم کن کمکم کن

نوشته شده در سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:,ساعت 20:50 توسط علی

هی ( ر ا ه ) آمدم با تو …
هی (ه ا ر ) شدی با من …

نوشته شده در سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:,ساعت 20:26 توسط علی




قالب جديد وبلاگ پيچك دات نت